1/257

بقول خودش...انگار خدا از اولم نمیخاس ما واسه هم بشیم

خیلی دوستت دارم

آخ خدا

دیگه تهشم

بریدم

یکی ب دادم برسه

هرچی قرص بود دم دستم خوردم

حالم بد شد و همش خون بالا آوردم

نمیتونم عذاب کشیدنشو ببینم

نمیتونم گریه هاشو تحمل کنم....

نمیتونم قسماشو نادیده بگیرم

خدایا نمیشد زودتر میاوردیش کنارم

خدایا کجا واستادی؟    ..... اگه مردی بیا رو در رو بحرفیم

وجودشو داری؟

میخاسیم باهم زندگی کنیم

اینم ازمون گرفتی
فقط زندگی همین....همین

برام برا ی عمرم خاطره موند



+ تاريخ ساعت نويسنده عزراییل |